۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

یا مقلب القلوب ! به آقای خامنه ای « رو » دادی « شرم » هم عطا کن



یقین دارم بسیاری از ایرانیان ، حاضر نشدند لحظات شیرین آغاز سال را با گوش فرادادن به پیام نوروزی رهبر جمهوری اسلامی ، تلخ کنند اما برای من چاره ای نیست جز آنکه اخبار مرتبط با ایران را به صورت لحظه ای ، پیگیری کنم . بدون آنکه بخواهم به خود یا دیگران ، امید واهی بدهم  می گویم که شنیدن پیام نوروزی آقای خامنه ای وسخنرانی او در مشهد ، مرا بیش از هرزمانی نسبت به رسیدن او و یارانش به آخر خط ، امیدوارکرد . او سخنانی گفت که اگر ذره ای به شنیده شدن سخن خود توسط مردم امید داشت از گفتن آن سخنان ـ که دروغ بودن آنها برای اکثریت قاطع ایرانیان ، آشکار است ـ شرم می کرد اما او می داند قاطبه ملت ایران ،دیگر منتظر شنیدن « سخن راست »ازرهبر جمهوری اسلامی نیستند و حتی بسیاری از مردم توجهی به اظهارات وی ندارند .در عین حال چون راهی جز زنده نگهداشتن امید در اقلیت کوچک حامی خود برایش باقی نمانده است ناچار به طرح برخی ادعاها و شعارهاست . او در پیام نوروزی ، نامیدن سال نود به عنوان « سال جهاد اقتصادی » را اقدامی هوشمندانه نامید وسپس در ادامه اقدامات کلیشه ای و بی حاصل خویش ، برای سال ۹۱ شعار « حمایت از تولید داخلی »را انتخاب کرد . رهبر جمهوری اسلامی ، بدون هیچگونه شرم و حیا ، در دوربین های رسانه میلی نگاه کرد و ابتدا از موفقیت شعار « جهاد اقتصادی » سخن گفت آنگاه حمایت از تولید داخلی را در ادامه همان شعار دانست . این دو شعار گزاف و بی پشتوانه، در حالی توسط « قایقران نظام »* مطرح شد که مهم ترین دستاورد « سال جهاد اقتصادی » برای اغلب ایرانیان ، افزایش تنگناها در معیشت خانواده و عقب گرد در اقتصادکلان کشور بود .بارزترین نمود
  «جهاد اقتصادی » که از سال یکهزار و سیصد ونود در اذهان باقی ماند نیز « اختلاس سه هزار میلیاردتومانی » و امریه رهبر خود خواه جمهوری اسلامی بودکه « رسانه ها ، موضوع را کِش ندهند ». در همان سال ، ارزش پول ملی ایران با کاهش حدود پنجاه در صدی در برابر دلار امریکا مواجه شد و درروزهای پایانی سال، مردم دلار دوهزارتومانی را نیز تجربه کردند

اکنون که سال نود به پایان رسیده ، نابسامانی در اقتصاد خُرد و کلان کشور ، آنقدر واضح است که برای رد ادعای رهبر در خصوص « موفقیت شعار جهاد اقتصادی» ، تلاش زیادی لازم نیست . توسل رهبر به شعار «حمایت از تولید داخلی »هم تنها اثبات کننده بی شرمی آقای خامنه ای است . او بهتر از هرکس از وضعیت « واردات » در جمهوری اسلامی و دلایل داخلی و خارجی آن خبر دارد و بی تردید افزایش بی سابقه واردات در کشور، نمی تواند خارج از رویه ای باشد که رهبری نابخردانه و ضدایرانی آقای خامنه ای بر کشور تحمیل کرده است . چه کسی باور می کند که از هزاران خبر درمورد واردات روزافزون انواع « بنجل » های چینی ،  هیچکدام به گوش رهبر نرسیده باشد ؟ در شش سال گذشته « نگاه به شرق » به منظور جلب حمایت نیم بند چین و روسیه از نظام جمهوری اسلامی ، بر سیاست خارجی نظام سایه افکند و دستاورد این نگاه ، افزایش امتیازگیری کشورهای مختلف از ایران بود . البته افزایش بی سابقه واردات ، موضوع عجیبی در حکومت فاسد وبی کفایت ایران نیست زیرا هم حامیان داخلی رهبر و دولت ، به پورسانت های بی حساب و کتاب و سوء استفاده های کلان در روند واردات ، عادت کرده اند هم حامیان خارجی خامنه ای واحمدی نژاد حاضر نیستند بدون دسترسی به امتیازهای فراوان از جمله تحمیل محصولات غیر مرغوب به بازار ایران ، از « نظام روبه احتضار » حمایت کنند که متأسفانه همان کالاها نیز با قیمت های غیر متعارف به مردم ایران تحمیل می شود. 
آقای خامنه ای حمایت از تولید ملی  در سال نود ویک  را مورد تأکید قرار داد در حالی که به خوبی می داند تولید در ایران ، هیچگاه مانند سالهای اخیر ، زیر فشار « واردات بی رویه » نبوده است . ضمن آنکه حمایت از تولید داخلی بدون « وجود زیر ساخت های مناسب ،  برنامه ریزی دقیق وحضور مدیران سالم و غیرتمند » امکان پذیر نیست . به اعتراف اغلب اقتصاددانان مستقل و حتی بسیاری از کارشناسان حکومتی ، دولت احمدی نژاد ، برنامه گریز ترین دولت در طول تاریخ ایران است ، زیر ساخت های اقتصادی نیز نه تنها بهبود و پیشرفتی نداشته بلکه به دلیل بی توجهی روزافزون دولت ، بسیاری از آنها از بین رفته است. وجود مدیران سالم و غیرتمند هم با توجه به افشاگری های مجلس و قوه قضائیه علیه دولت و تهدید دولت به افشاگری متقابل ، تنها به یک آرزو می ماند که شاید چند سال پس از سرنگونی حکومت فعلی ، بتوان به انتظار آن نشست . ضمن آنکه بحران های متعدد داخلی   و انزوای روز افزون حکومت ایران در عرصه جهانی ، امکان برنامه ریزی دراز مدت توسط حکومت درهمه زمینه ها را ازبین برده است .
برای بررسی  کمیت و کیفیت واردات ، نیازی نیست کسی به آمارهای مستقل مراجعه نماید زیرا در  سه سال اخیر ، بسیاری از سایت های خبری حکومتی ، بازتاب دهنده اخبار عجیب از ورود طیف گسترده ای از کالاهای خارجی به ایران بوده اند . محصولات کشاورزی ، ماشین آلات سبک و سنگین ، انواع لوازم خانگی و حتی « سجاده ، تسبیح و پرچم ایران» بخشی از کالاهای وارداتی به ایران است . شهوت واردات و حمایت علنی حکومت از آن در سالهای اخیر تا جایی پیش رفت که کامیونهای غیر استاندارد چینی  به عنوان « ارابه مرگ » جاده های ایران را به اشغال درآورد و اعتراض های محدود داخلی هم بلافاصله ، متوقف شد. در همین سالها ، بسیاری از نمایندگان مجلس  از تریبون مجلس ، فریاد برآوردند که « نولیدات کشاورزان ایرانی روی دست آنها مانده و بخش عمده ای از آنها فاسد می شود درحالی که دولت احمدی نژاد ، مشغول وارد کردن پنبه ، میوه و برنج خارجی از کشورهای مختلف است ». اما هیچگاه شنیده نشد رهبر جمهوری اسلامی در این مورد فریادی بزند یا مدیری را توبیخ نماید در حالی که او  دخالت در جزئی ترین امور کشور را نیز حق و وظیفه خود می داند .
 رهبرجمهوری اسلامی ازسال نود ویک به عنوان سال « حمایت از تولیدات داخلی » نام برد و تنها دوروز بعد از دروغ پرد ازی جدید او ، رسانه های رسمی حکومت از درخواست رسمی دولت ایران برای واردات سه میلیون تن گندم از هند خبر دادند. (بیش از چهل کیلو گرم به ازای هر ایرانی ،اعم از شهری وروستایی، نوزاد ، کودک ، جوان و پیر). سال« تولید داخلی »در حالی با واردات سه میلیون تن گندم از هند  - و احتمالا مقادیر بیشتری از سایر کشورها ـ اغاز می شود که  در سال پایانی دولت خاتمی ، کشور در تولید گندم به خودکفایی رسید .رهبر جمهوری اسلامی روز چهارم شهریور ۸۳ ، در همین زمینه گفت :« كسی باور نمی كرد كه ظرف سه سال اين هدف مهم محقق شود اما بلطف پروردگار و همت و تلاش دست اندركاران اين كار انجام شد كه لازم است با توليد برنامه های رسانه ای جذاب اينگونه حقايق برای مردم بازگو شود.» اما در دولت احمدی نژاد ، علاقه به در آمدهای باد آورده ناشی از واردات برای برخی مزدوران حکومت ـ که از حمایت  رهبر برخوردار بود  ـ  کار را به جایی  رساند که هم اکنون در آغاز « سال حمایت از تولید ملی » دولت ایران در یک قلم ، خواستار واردات سه میلیون تن گندم ار هند شده است . 
دراظهارات نوروزی رهبر ، یک طنز تلخ نیز وجود داشت :«مسئله‌ى اصلى، حراست مقتدرانه‌ى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است.»آقای خامنه ای ادعای « حراست مقتدرانه نظام  اسلامی ازثروت عظیم نفت و گاز » را مطرح می کند و سایت اصرلگرای  بازتاب ، خبر از ترکمانچای نفتی می دهد که به موجب آن ، نفت ایران ، هم ارزان فروخته می شود ودر آمد حاصله به جای سرمایه گذاری در امور زیربنایی ، در اختیاردولت چین قرار می گیرد تا هرنوع کالای بنجل که روی دست متحدان اقای خامنه ای در چین مانده است به بازار ایران سرازیر نمایند . رهبر   بی کفایت جمهوری اسلامی ، خود را حافظ مقتدر منابع نفتی وگازی ایران می نامد اما  مرکز پژوهش های مجلس  می گوید « به دلیل   برداشت غیر علمی و غیر صیانتی از چاههای نفت ، دهها میلیارد بشکه نفت ایران به ارزش صدها میلیارد دلار ، برای همیشه در زیر زمین مدفون شده و امکان استخراج آن از بین رفته است».
در پیام و سخنرانی نوروزی رهبر ، نکات دیگری نیز وجود دارد که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت . آنچه همه این اظهارات را به یکدیگر مرتیط می سازد از یک ویژگی شخصی رهبر نشأت می گیرد . بر همین اساس ، شما هم با من همراه شوید ودعای تجویل سال را یک یار دیگر به این صورت زمزمه کنید که « یا مقلب القلوب ! به رهبر جمهوری اسلامی ، به اندازه کافی "رو" داده ای ، به او کمی" حیا" و" شرم" هم عنایت کن»

۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

عقده گشایی علیه مصدق در روز ملی شدن نفت ؛چرا؟!


تا چندی قبل هرگاه از  عقب نگه داشته شدن ایران در سالهای اخیر  غصه دار می شدم با خود فکر می کردم که دو عامل اصلی ،  موجب این عقب ماندگی هاست .از یک سو ، وجود فساد گسترده مالی ، امکان بهره برداری از ثروت های ملی برای سرمایه گذاری مؤثر در داخل کشور را ازبین برده و از سوی دیگر ، رسیدن افراد کم سواد و بی تجربه به مناصب عالی  مدیریتی ، اداره  کشور  بر اساس  روش های پیشرفته را غیر ممکن ساخته است. اما مدتی است که گمان می کنم  همه مصیبت هایی که بر ایران عزیز ما  می رود از یک ویژگی سران حاکمیت نشأت گرفته و می گیرد   . این ویژگی که  اکنون با وجدانی آسوده  وبدون هیچگونه تردید  ، در مورد آن سخن می گویم « ضدیت سران نظام با ایران و ایرانیان » است . این ضدیت  تا چند سال قبل  در قالب مخاللفت با برخی سنت های مورد علاقه مردم جلوه گر می شد  اما اکنون کار به جایی ر سیده که هر کس  در مقام دفاع از منافع ملی ایران باشد و هرچیز  که افتخاری برای ایرانیان به همراه بیاورد با بغض و کینه «ایران ستیزانِ حاکم بر ایران » مواجه خواهد شد.برای  این گروه ، تفاوتی نمی کند کسی که  از منافع ایرانیان  دفاع می کند مصدق باشد یا کروبی ، بازرگان باشد یا میر حسین موسوی ، منتظری باشد  یا صانعی، بهزاد نبوی باشد یا نسرین ستوده ، حماسه آفرینان بیست وپنجم خرداد ۸۸ باشند یا دیکتاتور ستیزان  عاشورای ۸۸ و بیست و پنجم بهمن ۸۹….. همچنین هرچه که نام ایران را در دنیا بلند کند آتش کینه را در دل حاکمان  جمهوری اسلامی  ، شعله ور می سازد . برای آنها ، تفاوت ندارد افتخار آفرینی برای ایران ، از طریق ملی شدن نفت باشد یا هنرنمایی در خلق یک اثر بزرگ سینمایی.اما  اگر افتخار آفرینی  ، توسط   مردان بزرگی باشد که به دفاع از «  حقوق اساسی ایران » ، شهره هستند  خشم مضاعف « دشمنان ایرانی تبار ایران » را بر می انگیزد .
 داستان ملی شد ن صنعت نفت ایران و نقش  مهم مرحوم دکتر مصدق در آن ، نمونه بارزی از افتخار برای  ایران  است که  یک قهرمان ایرانی  سهم بزرگ و غیر قابل انکاری در آن داشته است . در شش دهه گذشته ، همواره ملی شدن صنعت نفت به عنوان یک کار بزرگ برای حفظ منافع و منابع ایران  ، تلقی  شده  و از مصدق به عنوان یکی از قهرمانان اصلی آن ،  نام برده شده است . تعطیلی روز بیست و نهم اسفند ماه  در سالهای  قبل وبعد از انقلاب ، یکی از مظاهر احترام ایرانیان به   این پدیده بزرگ بود . اما برای نخستین  بار در اسفندماه ۸۴ ،مجلس اصولگرا تحت ریاست حدادعادل ،  تعطیلی  بیست و نهم اسفند را از تقویم رسمی کشور ، حذف کرد  . در آن زمان ،  احمدی نژاد هم که تازه به ریاست جمهوری رسیده بود در برابر اقدام سؤال برانگیز مجلس ، سکوت کرد . البته پس از چند ماه ،   اعتراضات گسترده به این اقدام ، موجب عقب نشینی  مجلس شد و عده ای هم تلاش کردند حذف تعطیلی بیست و نهم  اسفند  را ناشی از یک اشتباه بدانند اما کمتر از یکسال بعد ، یک سخنرانی احمدی نژاد ، نشان داد « ملی شدن صنعت نفت و مدیر  اجرای آن »*    به شدت مورد کینه حاکمیت هستند و  سران نظام ، مایلند به هر نحو ممکن ، این اقدام یزرگ را تحقیرکنند . رئیس دولت نهم که به استان خورستان سفر کرده بود روز  سه شنبه دوازدهم دی ماه  هشتاد و پنج در جمع مردم  اهواز گفت دولت امريكا و انگليس بدانند مسئله هسته اي براي ملت ما بسيار بسيار فراتر از مسئلة ملي شدن نفت است».این سخن ، دومین نشانه حکومتی برای اثبات دشمنی  سران حکومت فاسد و بی کفایت ایران  با مقوله ملی شدن صنعت نفت و نماد تحقق آن بود . اما  رسانه های حکومتی که همه آنان  جیره خوار و امر بر بیت رهبری هستند  تا کنون هیچگاه در روز بیست و نهم اسفند ماه در مورد مرحوم دکتر مصدق ، عقده گشایی نکرده بودند . این رسانه ها امسال  دقیقادر سالگرد ملی شدن صنعت نفت که  معمولا یاد آور نام مصدق می باشد مطلبی گستاخانه  با عنوان «پیر مرد خودخواه با وطن پریت اسطوره ای »بر روی سایت های دروغ پرداز حکومتی آمده است  تا پس از تلاش برای   « حذف  مناسبت بیست و نهم اسفند از تقویم رسمی کشور»  ، اینک به خیال خام خویش ، یکی از قهرمانان اصلی ملی شدن نفت را بی اعتبار نمایند .
البته همانگونه که در ابتدای یادداشت آمد این حرکت ، نه یک حرکت اتفاقی و نه یک هتاکی خودسرانه است بلکه از  ویژگی غیر قابل سران حکومت ایران یعنی دشمنی آشکار  وکینه توزی وقیحانه علیه هرچیز و هر کس  است که نامش و یادش ، نام ایران  را بلند مرتبه می کند  ناشی شده است که برای اثبات آن ، دههاو صدها نمونه دیگر می توان ارائه نمود . 
. کسانی که  ملی شدن نفت و خروج اختیار آن از دست دولت های خارجی را تحقیر می کنند و مجری این پروژه افتخار آفرین را مورد عقده گشایی قرار می دهند همان کسانی هستند که بهترین مدافعان حقوق ملت ایران را در زندان های مخوف خود نگاه داشته اند ، منافع ملت ایران را در پای حامیان نیم بند حود همچون چین و روسیه قربانی می کنند ،با رفتار خود در عرصه بین المللی ، هزینه های فراوان برملت و کشور ایران تحمیل کرده و می کنند و در همه شئون ، خود را مسلط بر جان  ، مال  و منافع و منابع مردم ایران  می دانند.  این رفتار ، برای بسیاری از  مردم ایران و علاقمندان  ایران در سایر کشورها ، یک فرصت است تا بدانند مهم ترین انگیزه در بسیاری از اقدامات و اظهارات سران نظام ، اثبات دشمنی خود با هر چیزی است که نام ایران را بلند می کند و برای ایرانیان ، افتخار و منفعت ، به ارمغان می آورد . در عین حال این حق نیز محفوظ است که  هر کس هنوز  سران حکومت را  قابل اصلاح و شایسته مصالحه می داند مورد پرسش قرار گیرد  و از او خواسته شود  هرچه زودتر موضع خود را در برابر دشمنی ها و کینه توزی های آشکار سران نظام و سخن گویان ایشان نسبت به «ایران » و  « افتخارات ایران »  مشخص نمایند . 
ا
------------------------------------------
پی نویس 
* کسی ادعا ندارد مصدق ، تنها قهرمان و نقش آفرین ملی شدن نفت بوده است اما انکار نقش کلیدی او در این پدیده افتخار آفرین ، تنها از کسانی ساخته است که  به عقده گشایی علیه  ایران دوستان واقعی ،  مشهور هستند 

۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

ما مشغول «خاتمی »هستبم حکومت مشغول « ایران فروشی»

درچهل و هشت ساعت نخستین پس از دوازدهم اسفند ماه ،در مورد حضور  سید محمد خاتمی در نمایش انتخابات ،  به اندازه  کافی سخن گفته شد و می رفت که این سوژه ، به بایگانی  سپرده شود اما برخی افراد که ظاهراً از طرفداران رئیس جمهور پیشین ایران تلقی  می شوند به بهانه توجیه  و تفسیر حرکت اخیر او،  تا کنون از بسته شدن این پرونده مشکوک جلوگیری کرده اند . در ابتدا به نظر می رسید  انگیزه اصلی از طرح مکرر و البته همراه با تحقیر این حضور توسط  سخن گویان جمهوری اسلامی ، سر گرم سازی اپوزیسیون به این ماجرا  و  غفلت از رسوایی بزرگی بود  که  به دلیل تحریم گسترده انتخابات   ، نصیب حکومت شده است . اما  ظاهراً این هدیه غیر مترقبه ، در عرصه های دیگر نیز برای حکومت ، دستاوردها و نتایجی داشته است که البته ، به دلیل  فاصله عمیق میان حکومت ومردم ،  معمولاًآنچه که سران نظام را منتفع می سازد برای ملت و کشور ایران  جز خسارت ، چیزی به همراه ندارد .چهار روز قبل و در حالی که بحث بر سر شرکت خاتمی در انتخابات،  هم در صدر  رسانه های دروغ پرداز حکومتی قرار داشت  و هم نحله های مختلف اپوزیسیون را به خود مشغول کرده بود خبری ظاهراً کوتاه  به عنوانی خبرمحرمانه در برخی شبکه های مجازی منتشر شد . موضوع  این خبر ،  عقب نشینی سران نظام جمهوری اسلامی  در موضوع جزایر سه گانه برای کاهش فشار ها برخود بود . اگرچه  اغلب شبکه های مجازی ، به سرعت تحت تأثیر این خبر قرار گرفتند اما آنگونه که انتظار می رفت تحلیل های  مناسب سیاسی و واکنش های همراه با آگاهی رسانی دقیق پیرامون آن ، در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت . این در حالی است که  اکنون   این موضوع تنها به هشدار برخی رسانه های معارض و منتقد ، محدود نیست بلکه اندکی تأمل در اخبار رسمی ، صحت نگرانی ها و دغدغه ها در این موضوع را آشکارمی سازد .
کسانی که اخبار مربوط به  جزایر سه گانه ایرانی را تعقیب می کنند می دانند هرگاه  سران کشورهای عضو شورای همکاری (خلیج فارس  ) یا وزرای خارجه این کشور ها  نشستی بر گزار کرده اند  موضوع جزایر و پشتیبانی از ادعای گزاف امارات عربی متحده نسبت  به آن ،از موضوعات ثابت بر ای ایشان بوده و در قطعنامه های  پایانی   آن نشست ها نیز ، همواره بند تکراری   برای حمایت از ادعاهای امارات  وجود داشته است . حتی در روز دوازدهم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد وشش سال که محمود احمدی نژاد در نشست سران شورای همکاری در دوحه پایتخت  قطر شرکت کرد سران عرب حاضر در جلسه ، در بیانیه پایانی خویش به صورت واضح و آشکاراز ادعای مالکیت امارات بر جزایر تنب  بزرگ و کوچک و ابو موسی حمایت کردند که موجب انتقادات شدید از احمدی نژاد در داخل کشورشد.اما برای نخستین بار از سال هزار و نهصد و هشتاد و یک میلادی - زمان تشکیل شورای همکاری خلیج فارس -  در نشست  چندی قبل شورا که درریاض  بر گزار شد موضوع جزایر در دستور کار قرار نگرفت . این تغییر عمده  در حالی  در محتوای قطعنامه های شورای همکاری  اتفاق  افتاد که نه  تنها از مجموع انگیزه های کشورهای عربی برای مخالفت با جمهوری اسلامی  کاسته نشده ، بلکه قرار گرفتن مقامات بلند پایه  حکومت ایران در کنار حاکم سوریه ، انگیزه های جدیدی در میان سران عرب  برای نشان دادن مخالفت  با نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است . شاخ و شانه کشیدن  رسانه های حکومتی در برابر سران عربستان و برخی کشورهای دیگر منطقه هم در این میان مزید بر علت شده است .در عرصه بین المللی  هم   با اطمینان می توان گفت که ایران ، ضعیف ترین موقعیت خود در سال های اخیر را سپری می کند  . از سوی دیگر ،هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس ، نسبت به سالهای قبل که قطعنامه های ضد ایرانی صادر می کردند در موقعیت ضعیف تری قرار داشته باشند . پس علت حذف بند مربوط به « ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی » را باید در همان خبر غیر رسمی جویا شد گه هفته گذشته در شبکه های مجازی و رسانه های مخالف حکومت ایران  منتشرشد  و قرائن و شواهدی از   آن در  خبری که در  روزنامه کیهان روز سیزدهم دی ماه جاری چاپ شد قابل مشاهده  بود :«منابع عربي در خصوص علت مطرح نشدن قضيه جزاير سه گانه در اين بيانيه گفتند، حذف اين قضيه از بيانيه بنا به خواست مقامات اماراتي بوده است، چرا كه آنها رايزني با ايرانيها را براي دستيابي به راه حلي در اين خصوص آغاز كرده اند.»
آنچه نگرانی  ها در این مورد را افزایش می دهد سفر از پیش اعلام نشده وزیر خارجه امارات به تهران بود که  چند روز قبل    انجام شد و با شادمانی زاید الوصف فرزند شیخ زاید به پایان رسید. همین شیخ ، کمتر از شش ماه قبل در مجمع عمومی سازمان ملل نطقی بسیار شدید اللحن علیه  ایران ایراد کردو پس از آن هم ایران را از حیث اشغالگری ، بدتر از اسرائیل نامید .  جدید ترین اظهار نظر وزیر خارجه امارات قبل از سفر هفته  گذشته خود به تهران ، تأکید او بر « همکاری امارات و امریکا برای جلوگیری از بسته شدن تنگه هرمز توسط  ایران » بود اما در اوج انتشار اخبار غیر رسمی در خصوص « کوتاه آمدن سران جمهوری اسلامی  در موضرع جزایر » زاده شیخ زاید  ناگهان به ایران آمد و درپایان سفر چند ساعته خود در برابر خبرنگاران اظهار داشت:«اعتقاد دارم كه هرگونه پيشرفت ايران در كل منطقه تاثير خواهد داشت، چرا كه در اين كشور فرهنگ و تمدن از گذشته تاكنون ساري و جاري و متصل بوده است. ».
 حقیقت آنست که نه به امانت داری مقانات جمهوری اسلامی در این زمینه اعتمادی هست و نه رسانه های وابسته به حکومت ، اجازه دارند حتی گوشه ای از واقعیات مربوط به آنچه هم اکنون بین مقامات جمهوری اسلامی و شیوخ امارات می گذرد را افشا کنند. رسانه هاو فعالان سیاسی منتقد هم که به شدت مشغول « سوژه خاتمی » هستند . در نتیجه ، نه تنها رسوایی نظام  در انتخابات را فراموش شده  بلکه نا خودآگاه ، فضای امنی برای حکومت فراهم گردیده تا در کنار آتش زدن به منابع زیر زمینی کشور از طریق انعقاد قرار دادهای خائنانه نفتی  ( به منظور جلب حمایت روسیه و چین ) ،  در مورد جزایر سه گانه  ایرانی هم هر گونه که می  خواهند ، ایران فروشی کنند.
دوستان ! اقدام خاتمی نیاز به بررسی بیشتر ندارد.شاید  او  در حال تشکیل جبهه ای جدید از کسانی است که ادعای جنبش سبز در خصوص « غیر قابل اعتماد بودن حکومت برای برگزاری انتخابات آزاد »  را باور ندارند .پس بهتر است او را آزاد بگذاریم که آنچه را به صلاح خویش، یارانش و نظام جمهوری اسلامی می داند انجام دهد . رها کردن این سوژه ، وقت و انرژی کافی  را به کمپین کسانی که نگران « ایران فروشی های رایج » در نظام جمهوری اسلامی هستند  باز خواهد گرداند . ایا کسی تردید دارد که این موضوع ، صدها برابر مهم تر از بحث شرکت خاتمی در انتخاباتی است که رسوا بودن آن برای حکومت هم آشکار است ؟