۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

اطلاعیه شماره دو کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم ایران (کاما)

به نام خدا

پیشنهادات برای ماه خرداد

کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم ایران متشکل ازجمعی ازفعالین جنبش که به دلایل امنیتی فعلا مخفی است، می کوشد تا براساس بحث های مطرح شده ازسوی دست اندرکاران جنبش، برنامه های پیشنهادی را نهایی کرده وبرای اجرا مطرح و نتایج حاصله را هم بررسی وگزارش نماید. این برنامه ها برای ماه خرداد پیشنهاد می شود. تفصیل اجرایی آن ها دراطلاعیه های بعدی اعلام خواهد شد.

1-برگزاری انتخابات نمادین ومردمی

2-اعتصاب یک روزه درسالگرد انتخابات وشهادت شهدای جنبش

3-تظاهرات درسالگرد انتخابات

4-عدم پرداخت قبوض مربوط به سرویس ها وخدماتی که ازطرف دولت گران می شوند.

5-الله اکبرسربام ها درپاره ای ازشب ها


با ایمان به پیروزی راهمان

کمیته اجرایی مقاومت مدنی مردم اایران

ششم خرداد هشتاد ونه


۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

ما گول نخوریم


خارجیان رامی فریبند

ما گول نخوریم


نمی دانم آنچه را روز دوشنبه در تهران به امضا رسید چه باید نامید اما هر نامی که بر متن امضاشده در تهران نهاده شود تغییری در ماهیت آن ایجاد نخواهد کرد . اگر اجرای توافقات مندرج در این متن ، منجر به کاهش مشکلات مردم ایران شود ونگرانی های جهانی را برطرف کند ضمن حمایت از اجرای آن ، باید از دولتمردان سوپر انقلابی ایران سؤال کرد که « به کدام مجوز شرعی ، عقلی وقانونی ، با تآخیر چند ماهه در پذیرش تبادل سوخت، موجب به هدر رفتن فرصت های فراوان شده و هزینه های گزاف به ملت ایران تحمیل کرده اند؟» آیا آنها نمی توانستند در همان مراحل اولیه ، تن به این توافق بدهند تا به مرحله فعلی نرسند؟ دولتمـــــردان کم خِرد وخودخواه ایران ، به جای باج دهی به کشورهای نه چندان مهم وفرصت دهی به آنها برای امتیازگیری دو طرفه از ایران وگروه ۱+۵ ، می توانستند مستقیما با تصمیم گیران اصلی ـ یعنی همان کشورهایی که اجرای توافق نامه تهران به تآیید آنها موکول شده است ! ـ توافق کنند تا هزینه کمتری توسط ملت ایران پرداخت شود.این موضوع ، در کیفر خواست طولانی ملت ایران علیه کودتاگران گنجانده می شود ودر اینده ای نه چندان دور، پاسخگویی به آن از کودتا گران مطالبه خواهد شد.

اما ازسوی دیگر به نظر می رسد برای اجرای این توافق نامه ، اراده جدی در ایران وجود ندارد . مهـــ--م ترین سند برای اثبات این ادعا ، فخر فروشی وقیحانه مدیر مسئول کیهان به بهانه توافق نامه اخیر تهران است . حسین شریعتمداری که باید او را سخنگوی افراطی ترین فراکسیون کودتاگران نامید ، در سرمقاله امروز خود به نکاتی اشاره کرده است که بی شباهت به « بهانه جویی ها» ی او در اوایل پاییز ۸۸ برای توجیه مخالفت با « ارسال اورانیوم سه ونیم در صد به فرانسه »نیست. نقش آفرینی اخیر حسین شریعتمداری ، ثابت می کند که حل مسئله هسته ای ، برای کودتاگران اهمیت زیادی ندارد بلکه آنها به دنبال آن هستند که در چهار هفته باقیمانده تا سالگرد کودتا ، جهانیان را به امکان حل مسئله هسته ای امیدوارسازند واز این طریق از فشارهای احتمالی خارجی بر خود به خاطر موج فزاینده سرکوب در آستانه ۲۲ خرداد ، بکاهند. ظاهرا اراده دولتمردان برای توسل به بازداشت ، اعدام وسایر روشهای سرکوب به منظور جلو گیری از تحرکات جدید در نخستین سالگرد کودتا ، بسیار جدی است .آنها نه تنها تصمیمی برای پذیرش در خواست کروبی وموسوی وصدور مجوز راهپیمایی ندارند بلکه با از سرگیری بازداشتها واحضارها وحتی تهدید به گسترش اعدام ها می خواهند «فضای پلیسی » بر کشور حاکم نمایند اما آنچه آنها را نگران می سازد تلاش انسانی برخی رسانه های جهانی وتعدادی از مجامع حقوق بشری برای انعکاس واقعیات ایران وپیشرفت های جنبش سبزمی باشد لذا با تنظیم عجولانه « سناریوی تبادل سوخت » به دنبال امید آفرینی کاذب در افکار عمومی جهانی هستند . کودتـــــــاگران که می دانند احتمــــــــــال دسترسی آنها به سلاح هسته ای ، خـــــواب را از چشم همه «انسان دوستان » در جهان ربوده است با طراحی جدید و نه چندان غرور آفرین خویش، سرگرم سازی ملت ها ودولت ها به احتمال حل این دغدغه بزرگ را در دستور کار خود قرارداده اند تا ازاین طریق ، موضوع سرکوب مخالفان در ایران ونقض گسترده حقوق بشر را تحت الشعاع قرار دهند . تحولات یکسال گذشته ، کودتاگران را از فریب مردم ایران ناامید ساخته است زیرا ملتی که فریب «رآی سازی قلابی کودتا کران » را نخورد قطعا تحت تآثیر سناریو سازی های ناشیانه آنها در موضوع هسته ای قرار نخواهد گرفت اما گویا امیدواری به فریب برخی« دولت های امتیاز خواه »، سران دولت کودتا را به طراحی برای انحراف اذهان آنان از سرکوب های جدید در آستانه سالگرد کودتا تشویق کرده است . پس به هوش باشیم که در دام کودتاگران نیافتیم وخودرا بیش از حد به محتوای توافق اخیر سرگرم نکنیم زیرا همه ما در آستانه ۲۲ خرداد وظایف بزرگتری داریم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

ترس ودروغ !

ترس ودروغ !


دراوج مبارزات انتخاباتی سال گذشته ، همه اصلاح طلبان و گروهی از اصولگرایان ، ادعاهای مشترکی در خصوص دروغ پردازی های احمدی نژاد مطرح می کردند که البته نحوه طرح این ادعاها در میان جناح های گوناگون سیاسی ، تفاوت هایی داشت. محمود احمدی نژاد که قادر نبود با استدلال و منطق ، مدعیان را قانع کند به اقدامات روانی واحساسی روی آورد . او از یک سو با طرح دروغ های بزرگتر در خصوص دشمنی های داخلی وخارجی با خود ، به نوعی مظلوم نمایی دست زد و از سوی دیگر ، دروغ گویی را خصلت انسان های ترسو دانست وادعا کرد که هیچ نشانه ای از تـــــــرس در دولت او پیدا نمی شود.البته برای اثبات دروغ گو بودن دولتمردان ورئیس آنها شاهدانی تقریبا به تعداد مخاطبان صدا وسیما وجود داشتند ؛ کسانی که گرانی ، فقر و آشفتگی های مختلف در کشور را با گوشت وپوست خود لمس می کردند اما هر چند روز یکبار شاهد گزارش های تلویزیونی بودند که ادعاهای وقیحانه دولتمردان در خصوص کاهش تورم ومهار گرانی ها را شامل می شد. دروغ هایی که احمــــدی نژاد وهمکاران او در خصوص پیشرفت های اقتصادی وسیـــــــاسی مطرح می کردند آنقدر آشکار بود که هیچ کس در « کذاب »‌ بودن سران دولت تردید نمی کرد اما خواست خداوند آن بود که همه مردم در روز برگزاری انتخابات شاهد چهره وحشت زده احمدی نژاد ـ به هنگام انداختن رآی خود به صندوق ـ باشند تا مشخص شود اواز شرط لازم برای دروغگویی برخوردار است. یک روز بعد ، صاحب آن چهره وحشت زده، به برکت حمایت « تفنگ بدستانِ کودتاگر » احساس پیروزی کرد ودر تجمع سفارشی میدان ولی عصر تهران ، مخالفان خود را خس وخاشاک نامید . اما چندروز بعد که تجمعات میلیونی بیست وپنجم خرداد ، لرزه بر اندام رئیس دولت و حامیان کودتاگرِ او انداخت ، احمدی نژاد با این دروغ آشکار که « مخالفان را خس وخاشاک ننامیده ام » باردیگر ترسو بودن خود را ثابت کرد .ازآن روز تا امروز هم ، رئیس دولت ومقامات بالادست و زیردست او ، در مقاطع گوناگون « ترسو بودن » خود را ثابت کرده اند که این اثبات ، گاه با دروغگویی های آشکار بوده ، گاه با رفتار ذلت آمیز در برابر کشورهای بزرگ وکوچک وگاهی با چشم بستن وسکوت در مقابل تهدید ها وافشاگری ها. چندی قبل ، رئیس جمهور آمریکا در اظهار نظری آشکاربه تهدید دولت ایران پرداخت . این تهدیدات ، بارها وبارها در رسانه های جهانی منعکس شد اما احمدی نژاد که جرئت پاسخگویی متناسب با تهدید ها را نداشت در اظهار نظری کودکانه، از احتمال « ترجمه اشتباه سخنان اوباما » سخن گفت. او به خوبی می دانست که وظیفه ترجمه سخنان مقامات خارجی برای رئیس کم سوادِدولت ِ ایران ، به عهده تشکیلات عریض وطویل و پرخرج در دفتر خود اوست و لذا ادعای ترجمه اشتباه ، تنها ناشی از ترس احمدی نژاد وتلاش او برای فراراز پاسخ گویی به تهدیدهای اوباما بود. هم زمان با این «تجاهلِ ترس آلود» خبــــــــر «‌نامه نگاری » احمدی نژاد با « اوباما » افشا شد واو که به خوبی می دانست انتشار متن نامه ، چیزی جز اثبات وحشت ، حقارت و ذلت رئیس دولت کودتا در برابر رئیس جمهور امریکا نخواهد بود ترجیح داد که اعلام محتوای نامه را به صلاحدید « آقای اوباما » واگذار کند. او به خیال خود با این حربه توانست برای مدتی متن حقارت آمیز نامه ارسالی برای اوباما را از دید مردم ایران مخفی نگه دارد اما از سوی دیگربا این مخــــــــفی کاری ، قلم بطلان بر ادعای پرسر وصدای خـــــــــــود وهمکارانش در خــــــــصوص « دیپلماسی عمومی » کشید. اما منتقدان ایرانی در داخل وخارج ، بیکــــــــــار ننشستند و برخورد حقارت آلود احمدی نژاد در برابر تهدید های آشکار آمریکا را به رخ او کشیدند تا جایی که او در یک سخنرانی عمومی ، به فحاشی علیه « اوباما » روی آورد والبته پس از چند روز در سفر به آمریکا ، با جدا کردن حساب « آقای اوباما» از سایر دولتمردان امریکا ، این پیام همراه با پشیمانی را برای آمریکا ارسال کرد که چهره اصلی رئیس دولت کودتا همان است که به صورت رفتارهای حقارت آمیز در برابر تهدید های خارجی آشکار می شود و فحاشی تریبونی علیه اوباما ، تنها « مصرف داخلی » داشته است. درهمین مدت ، « وحشت زدگی » احمدی نژاد وحامیان او ، در عرصه داخلی نیز هر روز جلوه های جدید تری می یافت. ترس از اعطای مجوز به مخالفان برای برگزاری راهپیمــــــــایی ، نخستین نشانه آشکار از « رعب ِ کودتاچیان » بود.اعدام دو جوان بیگناه برای ارعاب تظاهر کنندگان ، علنی کردن جنایات کهریزک برای ترساندن خانواده ها از سرنوشت کسانی که در اعتراضاتِ خیابانی دستگیر می شوند وارتقای مقام متهم اصلی کهریزک - برای تشویق سایر جنایت کاران - پرده هایی متفاوت از سناریوی «وحشت آفرینیِ » کسانی بود که وحشت وترس ، برسراسر وجود آنها سایه افکنده بود. در همین مدت، دولت کودتا در برابر اظهارات وزیر خارجه امارات که دولت ایران را با دولت اسرائیل مقایسه می کرد ، ترجیح داد به تذکر دوستانه اکتفا کند اما هم زمان ، درداخل کشور اقداماتی انجام داد که تنها با اقدامات برخی سربازان اسرائیلی در غزه ونسبت به فلسطینی های معترض ، قابل مقایسه بود .البته در این میان ، یک تفاوت اشکار نیز وجود داشت. سربازان اسرائیلی اگر تیراندازی می کنند یا مخالفان را سرکوب می نمایند خبرنگاران ـ از جمله خبرنگار شبکه های برون مرزی سیمای جمهوری اسلامی ـ را آزاد می گذارند که از تظاهرات وسرکوب آن ، گزارش تصویری تهیه نمایند اما دولتمردان ترسوی ایران ، ادم میکشند و هر خبر نگاری را هم که بخواهد گوشه ای از این جنایــــات را بازتاب دهد ســـــــرکوب می نمایند و رسانه های منعکس کننده این جنایات را با « فیلترینگ » یا « پارازیت » خفه می کنند! رئیس ترسوی دولت کودتا که در دوسه سال گذشته ،بارها « سفر از پیش اعلام شده به عراق » را نشانه شجاعت خود دانسته است اکنون ناچار است به صورت مخفیانه وبدون اعلام قبلی به دانشگاههای پایتخت برود ودر جمع افراد دستچین شده ـ وعمدتا مزدور ـ سخنرانی کند تا نشان دهد شجاعت او در سفر به عراق به پشت گرمی نیروهای نظامی امریکایی ـ که حفاظت اودر سفر به عراق را به عهده داشتند ـ بوده است واو توانمندی نیروهای سرکوبگر داخلی برای حفاظت از خویش را باور ندارد. دولت فاسد ودروغگوی احمدی نژاد ، هنگامی که با افشاگری رسوا کننده تعدادی از « اصولگرایانِ سهم خواه » در خصوص معاون اولِ متملقِ خود مواجه شد ابتدا عده ای را مآمور کرد تا افشاگران را تهدید کنند . بر همین اساس ، سایت های رسمی متعلق به دولت ،اعلام کردند که « دولت رسما از الیاس نادران به خاطر اتهام افکنی علیه محمد رضا رحیمی به دستگاه قضایی شکایت کرده است » اما دولتی ها که حتی از حضور در دادگاههای سفارشی صادق لاریجانی وحشت داشتند ترجیح دادند به جای پیگیری شکایت از « افشا کنندگان حلقه فاطمی » ، کمی آن طرف تر به سراغ حامی اولیه دولت کودتا در انتهای خیابان پاستور بروند وبستن دهان افشاکنندگان را خواستار شوند.

اکنون آخرین ماه از سال پس از کودتا در حالی فرا می رسد که « نشانه های ترس ودروغگویی کودتاگران » هرروز بیش از گذشته آشکار می شود وقاعدتا مخالفت با در خواست کروبی وموسوی برای راهپیمایی ۲۲ خرداد باردیگر بر همگان آشکار خواهد ساخت که چه کسانی از « اعتماد به نفس » برخوردارند و چه کسانی از ترس افشای دروغ هایشان در جریان انتخابات و حوادث پس از آن ، حاضر نیستند حتی در فضای پلیسی وامنیتی ، به یک « وزن کِشی واقعی »‌ تن بدهند.در چنین شرایطی آیا احمدی نژاد بازهم می تواند ادعا کند که « من دروغ نمی گویم زیرا دروغ، خصلت ترسو هاست در حالی که هیچ نشانه ای ازترس در دولت من وجود ندارد » ؟

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

نه چندان تلخ

نه چندان تلخ


در چهار سال اخیر، پرگویی ها وادعاهای مضحک برخی شیوخ عرب در خصوص جزایرسه گانه ایرانی ، اگر چه موجب نگرانی جدی برای ایرانی ها نشده است اما همواره از این جهت « تلخ کامی »ایرانیان را به دنبال داشته که با واکنش حقارت آمیز سران پُر مدعای دولت احمدی نژاد مواجه شده است. نگارنده نیز همچون سایر هموطنان، هرگاه شاهد چنین پرگویی هایی بوده است بیش از نگرانی نسبت به ادعاهای واهی سران عرب ، از حقارت دولت مردان مرعوب ایرانی ، رنج کشیده است اما بدون تعارف بگویم که آخرین ادعای وزیر خارجه امارات مرا غمگین نکرد. این ادعا با عباراتی شدیدتر در مقایسه با نوبت های پیشین مطرح شداما از یک سو حاصلی برای مدعیان اماراتی نخواهد شد و از سوی دیگر برای ملت ایران ، غنیمت است زیرا یک بار دیگر « دولتمردان دیکتاتورمآب ایرانی »‌را به آشکار ساختن ذلت خویش در برابر کوچک ترین دولت های جهان ، مجبور ساخت.تنها یک روز قبل از آن که شیخ اماراتی ، دولت ایران را با دولت غاصب صهیونیستی مقایسه کند سخن گوی وزارت امور خارجه ایران، در ادامـــــــــــه « دروغگویی های احمدی نژادی» از موفقیت های بزرگ دولت دهم در عرصه های دیپلماتیک سخن گفته وادعا کرده بود که « رئیس امارات آماده سفر به ایران است.» کمتر از یک روز بعد ودر حالی که اغلب رسانه های جهانی مشغول انعکاس گسترده اظهارات مقام اماراتی بودند ، چهارمین سخن گوی وزارت خارجه ایران در دولت احمدی نژاد ، در واکنشی بسیار ضعیف نسبت به ادعای شیخ عرب ، از دوستان اماراتی خواست برای رفع سوء تفاهم ها از روش های دوستانه استفاده نمایند! چشم بستن همکاران احمدی نژادبر «ادعای شفاف مقام اماراتی » در حالی صورت می گیرد که دولت کودتا وحامیان آن، هر سخن انتقاد آمیز وهشداردلسوزانه در داخل کشور را به معنای همراهی با دشمن تلقی می کنند ومعترضان داخلی رابا غیر انسانی ترین روش ها مجازات می نمایند.

با گذشت چند روز از آن ادهای بی سابقه واین واکنش عجیب، وزیر خارجه امارات در جریان ملاقات خود با ابومـــــــازن ـ رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ـ بار دیگر همان ادعا را با الفاظی تند تکرارکرد و« سخن گوی سوپر انقلابی وزارت خارجه ایران » هم به او تذکر داد که « اگر این ادعاها از حد متعارف خارج شود ممکن است واکنش تند ملت ایران را به دنبال داشته باشد»!!!البته برای دولت های دیکتاتور که فاقد پشتوانه داخلی هستند اینگونه برخوردها چندان عجیب نیست زیرا آنها همه توان خویش را مصروف سرکوب در داخل کشور می کنند و برای مقابله وحتی پاسخگویی زبانی به تهدید های خارجی، رمقی برای آنها باقی نمی ماندلذا ناچار هستند در مقابلِ «تهدیدهای خارجی » خود را به خواب بزنند . کمتر از یک ماه قبل ، رئیس دولت کودتا هم در اظهار نظری عجیب ، ابراز امیدواری کرده بود که « سخنان منتسب به اوباما علیه ایران ، اشتباهی ترجمه شده باشد. » ظاهرا او فراموش کرده بود که وظیفه ترجمه سخنان اوباما به عهده همکاران خود او دردولت بوده است !

هم زمان با برخورد حقیرانه مقامات ایرانی در برابر زیاده خواهی شیوخ امارات، وزیر خارجه روسیه هم زبان به تهدید ایران گشود ومعاون او نیز که گویی کشورش هنوز به امتیاز گیری های بیشتر از ایران امیدواراست ، دولت ایــــــــران را « لجباز» نامــــــید . البته نباید از حق گذشت که در همین روزها « جیره بگیرانِ دولت احمدی نژاد» درعرصه جهانی هم بیکار ننشستند. از جمله دو هفته قبل ، پادشاهِ «‌ سوازیلند» هم زمان با آمادگی برای چهاردهمین ازدواج خویش، وزیر خــــــــارجه کشورش را به کنفرانس خلع سلاح در تهران فرستاد تا درکنـــــــــــار وزرای خارجه سودان وسوریه، مثلثی قدرتمند از حامیــــــــان جهانی احمدی نژادرا به ملت ایران معرفی نمایند. در تحولی دیگر ، دیکتاتور زیمبابوه هم از احمدی نژاد دعوت کرد تا با سفر به آن کشور عقب افتاده افریقایی ، یکی از معدود دولتمردانی باشد که هنوز حاضراست دستان دیکتاتور پیر ومنزوی آن کشور را بفشارد. لابد احمدی نژاد پس از بازگشت به ایران دچار غرور وافر شده است که علیرغم شباهت های بسیار بین او ورئیس دولت زیمبابوه ، قیمت نان در ایران هنوز به ۲۵ میلیارد نــــــــــرسیده است . همچنین می توان حدس زد که دستاورد سفر اخیربرای ملت ایران ، تماشای گزارش های مکرر تلویزیونی از اظهار علاقه مردم ومسئولان زیمبابوه ای نسبت به رئیس دولت ایران خواهد بود .اما در کشور میزبان ، احتمالاشرایط متفاوتی وجود خواهد داشت و گروهی از دولتمردان آن کشور ، از بذل وبخشش هایی بهره مند خواهند شدکه تنها به خاطر چند نمایش استقبال از احمدی نژاد برای آنها منظورشده است !

قطـــــعا شنیدن هـــــر یک از خبرهای فوق در شرایط عادی برای هیچ ایرانی غیرتمـــــــــندی خوشایند نیست امــــا همین « خبـــــــرهای تلخ » در شرایط کنـــونـــــــــی برای اغلب ایرانیان ، غنیمت است زیـــــــــرا چهره « تزویرگرانِ ترسو اما پر مدعای دولتِ کودتا» را بیش از گذشته برای ایرانیان در داخــــــل و« ایران دوستان » در خارج ، آشکار می سازد،