۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

وحشت آفرینانِ وحشت زده!

وحشت آفرینانِ وحشت زده!


سه روز پیش که با شبکه تلویزیونی صدای امریکا گفتگو داشتم، وقتی موضوع گزارش اخیر آژانس بین المللی انزژی اتمی وادعای آژانس در خصوص احتمال « تلاش ایران برای تولید کلاهک هسته ای » مطرح شد به این نکته اشاره کردم که « اگر دولت ایران ، برنامه ای برای تولید سلاح هسته ای داشته باشد این برنامه ، خطری را متوجه کشور های دیگر نخواهد کرد واستفاده احتمالی آن تنها برای سرکوب هر چه بیشتر مخالفان دولت کودتا خواهد بود زیرا کودتا گران ازیک سو نشان داده اند که برای خاموش کردن صدای مخالفان ، هر ابزار یا روشی رامجاز می شمارند و ازسوی دیگر بارها ثابت کرده اند که هر گاه باتهدید جدی خارجی مواجه باشند ذلیلانه ترین روش ها را در برابر قدرت های جهانی به نمایش می گذارند تامبادا حاکمیت ایشان با خطر مواجه شود.» آزادی ملوانان انگلیسی که تنها چند ساعت پس از تهدید جدی تونی بلر انجام شد واضح ترین نمونه ای بود که « خارجی ترسی » سران کودتا را آشکار ساخت . نگاههای التماس آمیز رئیس دولت وهمکاران او در مراسم بدرقه ملوانان هم نشان داد که آنها به دنبال جلب ترحم میهمانان خود هستند تا ماجرا با خوبی وخوشی ، فیصله یابد . در حوادث پس از انتخابات نیز که هم زمان با بازداشت فله ای پاک ترین فرزتدان ملت ، تعدادی از شهروندان غربی دستگیر شدند بار دیگر خشونت علیه داخلی ها و ترس از تهدید های خارجی ، به وضوح مشاهده شد. در آن روزها در حالی که خانواده اصلاح طلبان بازداشتی ، کوچک ترین خبری از عزیزان خود نداشتند تبعه بازداشتی فرانسوی از داخل زندان با مقامات عالیرتبه کشورش به صورت تلفنی گفتکو می کرد . از میان ایرانیان بازداشتی هم ، فقط کسانی به سرعت آزاد شدند که مانند مشاور احمدی نژاد از نعمت « دو تابعیتی ‌» بر خوردار بودند . آنها نه تنها به سرعت از زندان آزاد شدند بلکه توانستند فورا ایران را ترک کنند . در حالی که مثلا محمد رضا جلایی پور علیرغم لزوم بازگشت به انگلیس برای ادامه تحصیل ، هنوز اجازه خروج از کشور را پیدا نکرده است تا همگان بدانند دولت مردان ایرانی در برابر خارجی ها سر تعظیم فرود می اورند تا در« زورگویی های داخلی » آزاد تر باشند.ممکن است این سؤال به ذهن بعضی افراد بیاید که « پس چرا هنوز سه توریست آمریکایی آزاد نشده اند ؟» دلیل این استثناء را باید در تلاش احمدی نژاد برای بهره گیری از این ماجراجستجو کرد. رئیس دولتِ کودتا به دنبال آن بود که از فضای غبار آلودِ پس از انتخابات استفاده کند و برقراری رابطه با امریکا را به نام خود ثبت نماید. بر اساس شنیده ها ، او می خواست سه توریستِ بازداشتی را به همراه خود به آمریکا ببرد واز این طریق از میزان حساسیت منفی مردم ورسانه های امریکا علیه خود ـ که بزرگ ترین مانع فراروی دولتمردان آمریکایی برای مذاکره با احمدی نژاد است ـ بکاهد.اما رهبر جمهوری اسلامی و حلقه مشاوران نزدیک او ، این کار را به مصلحت نمی دانستند و معتقد بودند احمدی نژاد در صورت تقویت موضع خارجی ، در داخل بر کمیت و کیفیت « باج گیری » از سایر ارکان حکومت خواهد افزود. لذا همان طور که اجازه ندادند پروژه احمدی نژاد ـ جلیلی برای مذاکره با امریکایی ها به نتیجه دلخواه رئیسِ دولت برسد ، راه آزادی سه توریست امریکایی را هم سد کردند . در واقع در این ماجرا ، ترسِ یک بخش حکومت از خطر قطعیِ داخلی ـ زیاده خواهیِ احمدی نژاد ـ آنها را به پذیرش ریسکِ یک خطر محتمل خارجی ، تشویق کرد ؛ ضمن آنکه طرف های خارجی نیز فهمیدند که دیگر نمی توانند بدون جلب نظر رهبر جمهوری اسلامی ، روابط خود با ایران را تنظیم نمایند.

اگر از این استثنای موجه بگذریم سایر اقدامات و اظهارات در سطوح عالی نظام جمهوری اسلامی ، به خوبی « وحشت از تهدید های خارجی » را آشکار می سازد. آخرین نمونه از ابرازِ این وحشت که در اوج «وحشت آفرینی» در داخل صورت گرفت مربوط به دو روز قبل می باشد. تنها ساعاتی پس از انتشار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی و در صبح یک روز تعطیل که همه حکومتی ها باید خود را برای حضور در نماز جمعه آماده می کردند رهبر جمهوری اسلامی از یک پروژه نظامی بازدید کرد تا بخش های مختلف خبری در داخل کشور از قول او اعلام کنند « ایران اصلا به خود اجازه نمی دهد که به فکر تولید سلاح هسته ای باشد.»

سرعت عمل رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ گویی به ادعای آژانس ، هیچ مفهومی نداشت جز علنی ساختن وحشت ازقدرت های خارجی که بلافاصله پس از انتشار گزارش آژانس ، دور جدید تهدیدها علیه ایران را آغاز کرده بودند . ابراز این وحشت ، همیشه در خدمت تحکیم حاکمیت « سوپر انقلابی های پر مدعا » بوده است اما به نظر می رسد اوج گیری مخالفت ها در داخل و کاهش شدید اقتدار واقعی نظام ، شرایط ویژه ای را بر اردوگاه از هم پاشیده حکومت ایران حاکم کرده است به طوری که مایلند بیش از همیشه خودرا از« تهدیدهای احتمالی خارجی» دور نگه دارند شاید از این طریق امکان وحشت آفرینی داخلی ، بیش از گذشته برای ایشان فراهم شود.

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

گفتار بنیانگزار رفتار میراث دار

گفتار بنیانگزار رفتار میراث دار


در آستانه سی ویکمین سالگرد انقلاب ، رسانه ای که نام ملی بر خود گذاشته است به دنبال تحمیل شاخص های مورد نظر خود از طریق « بزرگ نمایی » برخی اظهارات بنیانگزار نظام جمهوری اسلامی است که در مقطع خاص زمانی بیان شده است . این گزینش ناشیانه ، نوعی اعتراف به بازگشت نظام به شرایط « عدم استقرار» است که تا کنون به عنوان شاخصه سالهای ابتدایی دهه ۶۰ معرفی می شد که لابد « شاخص سازان‌» واربابان ایشان از اعتراف به آن ، واهمه ای ندارند. شاید هم علاقمندی به تکرار خشونت های دهه شصت ، کودتاگران را به این شبیه سازی ها تشویق کرده است. اما آنچه این روزها از رسانه میلی پخش می شود همه اظهار نظرهای آیت اله خمینی نیست. ایشان در دوره ده سال و چند ماهه ای که از پاییز ۵۷ در پاریس آغاز ودر اردیبهشت ۶۸ (قبل از شدت گرفتن بیماری ) در جماران به پایان رسید اظهارنظرهای متعددی در خصوص آزادی، مفهوم عملیاتی « جمهوری اسلامی » ، حقوق اساسی شهروندان ونقش واقعی مردم در اداره کشور داشتند که قطعا بر میزان همراهی مردم با نظام پیشنهادی آیت اله خمینی ، تأثیر گذار بوده است.این مقاله به دنبال آنست که با یادآوری برخی نکات استخراج شده از مواضع رسمی بنیانگزار جمهوری اسلامی ، میزان وفاداری وارثان ایشان به آن مبانی را مورد ارزیابی قراردهد.

۱- آیت اله خمینی به مردم وعده داده بود در صورت استقرا ر جمهوری اسلامی ، حتی کمونیست ها در اظهار نظر ، آزاد خواهند بود. این وعده ، نه لطف آیت اله به مردم انقلابی ایران بلکه بازگویی حکم قرآن بود که ضمن تأکید بر « ازادی انتخاب مسلک » ، مسلمانان را به شنیدن همه اقوال برای انتخاب «قول احسن » تشویق می کند.اما امروز نه تنها کمونیست ها برای اظهار نظرآزاد نیستند بلکه عده زیادی از مسلمانان که در پیشبرد انقلاب همراه یا پیرو آیت اله بوده اند به خاطر بیان نظرات اصلاحی خود در چارچوب مقررات نظام، تحت انواع فشارها قراردارند.

۲- آیت اله خمینی قبل از برگزاری رفراندوم به مردم وعده داد که « در جمهوری اسلامی « هرفرد از آحاد ملت حق دارد مستقیما ودر برابر سایرین ، زمامــــدار مسلمین را استیضاح کند واو موظف است پاسخ قانع کننده بدهد » اما امروز نه تنها آحـــــــاد ملت از حق « استیضاح علنی زمامدار » برخوردار نیستند بلکه عضو مجلس خبرگان هم اگر بخواهد بخش کوچکی ازوظیفه قانونی خود را در داخل جلسه محرمانه خبرگان انجام دهد عده ای برای خلع او از نمایندگی مجلس خبرگان ، امضا جمع می کنند!

۳- بنیانگزار جمهوری اسلامی گویی پیش بینی می کرد که عده ای ، ولایت فقیه را به یک امر آسمانی و غیر قابل نقد تبدیل خواهندکرد لذا در بدو ورود به ایران به زبان ساده به همگان تفهیم کرد که « چون مردم مرا قبول دارند دولت تعیین می کنم » . او در ده سال اول استقرار جمهوری اسلامی از نزدیک شاهد جاه طلبی برخی زیردستان خودبود ویقین داشت پس از مرگ بنیانگزار، ولایت فقیه به « سلطنت رهبر » تبدیل خواهد شد و « نان خوران » ولایت برای سرکوب منتقدان ، آن را در ردیف بالاترین مقدسات قرار خواهند داد لذا درروز های پایانی عمر خویش ، بر سر « امام زاده سازان » که منتظر مرگ اولین « ولی فقیه ایران » بودند آب سردی ریخت و به صراحت اعلام کرد « ولی فقیه از جهت واجب الاطاعه است که مردم به واسطه منتخبان خود در مجلس خبرگان ، اورا انتخاب کرده اند » اما امروز هرکس بر اصالت نقش مردم در حاکمیت ایران تاکید کند « میراث خواران ولایت » خون اورا مباح می شمارند . آنهــــــــا کار را به جایی رسانده اند که وقتی رئیس مجلس خبـــــــرگان ، از نقش مردم در نظام جمـــــهوری اسلامی سخن می گوید « شیخ ویرانه ساز قوه قضاییه » با تمام قوا به میدان می آید و رئیس خود در مجلس خبرگان را به باد فحاشی می گیرد.

۴- آیت اله خمینی ، زمانی که از تجاوز برخی « گزینش ها » به حریم خصوصی مردم مطلع شد به صورت علنی به محکومیت آنها پرداخت ودستورات اصلاحی صادر کرد . اما « میراث دار ولایت » شبها آسوده می خوابد در حالی که می داند برای حفظ « ولایت » او از طریق ارعاب ، در کهریزک ها چه برسر جوانان مردم می آورند . حتی اگر میراث دار از وحشی گری های « حامیان پولی ولایت » بی خبر بود حتما این خبررا شنید که یکی از«حقوق بگیران ولایت » در برنامه تلویزیونی به زندانی کردن ۱۴۵ جوان به مدت سه روز در فضایی به مساحت ۷۰ متر مربع ، اعتراف کردودر بین اعترافات خود برای ارعاب بیشتر جوانان و خانواده های آنها اعلام کرد که « در این سه روز، ۲۵ نفر از اراذل اوباش خطرناک در همین فضای ۷۰ متری در میان جوانان زندانی نگهداری شده اند » . آیا همین اعتراف برای تفهیم این موضوع به خانواده های ایرانی نبود که « اگر جوانان خود را کنترل نکنید آنها را در فضایی کوچک به همراه اراذل و اوباش نگهداری خواهیم کرد تا هر بلایی دلشان می خواهد بر سر معترضان انتخاباتی بیاورند» ؟ آیا سکوت « میراث دار » در برابر تجاوز آشکار به حقوق کسانی که فقط « رأی گم شده خود » را می خواستند شباهتی به فریادهای علنی بنیانگزاردر اعتراض به حق کشی های رسمی و دولتی دارد؟ اشتباه نشود ! بسیاری از فریادهای بنیانگزار در اعتراض به حق کشی ها ، نتیجه مشخصی برای مردم حاصل نکرد اما حد اقل این خاصیت را داشت که تجاوز گران به خود اجازه نمی دادند به بهانه حمایت از ولایت، در داخل خانه خدا کسی را تهدید به تجاوز کنند که پدرش دو بار در جمهوری اسلامی به ریاست مجلس رسیده است.

۵- آیت اله خمینی ، شیخ خزعلی را به خاطر اظهار نظراتهام آمیز علیه یک سیاستمدارجوان ، به شدت مورد اعتراض قرار داد در حالی که اتهام افکنی شیخ خزعلی در تریبون عمومی صورت نگرفته بود . اما امروز میراث دارِحکومتیِ آیت اله خمینی، ساعت ها پای روضه خوانی مداحانی می نشیند که کار هرروزه آنها اتهام افکنی و فحاشی نسبت به خیل عظیمی از سیاست مداران ومدیران سی سال گذشته کشور است!

البته نمونه های دیگری هم می توان از گفتارهای بنیانگزار جمهوری اسلامی درخصوص امور داخلی وخارجی ارائه نمود وآن را با رفتارهای امروز میراث داران او مقایسه کرد. اما همین نمونه ها هم کافی است تا کسانی که سکوت خوددربرابر رفتارهای فعلی حاکمیت را با ادعای حمایت از میراث آیت اله خمینی توجیه می کنند به خود آیند.